مقابله با ليبرالها و بنيصدر
يکي از مسائل مهم جامعهي ايران در سالهاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي وجود و فعاليت دو جناح تأثيرگذار موسوم به نيروهاي خط امام و ليبرالها در ساختار سياسي رسمي کشور بود. بيشتر ياران، نزديکان و مشاوران امام خميني از جمله آيتالله خامنهاي در جناح نيروهاي خط امام قرار داشتند. چهرهي شاخص جناح ليبرال که از لحاظ فکري و بينش سياسي تعارضهاي زيادي با نيروهاي خط امام داشت، ابوالحسن بنيصدر بود.
آيتالله خامنهاي، بنيصدر را نمايندهي جرياني ميدانست که عامل تفرقه و درگيري در سطح مسئولان ارشد کشور و در نتيجه سبب تفرقه و تشتت در جامعه بود[194] . اما با وجود اختلاف نظر اساسي با بنيصدر و جريان همفکر و حامي او، به منظور حفظ وحدت در جامعه و تأکيد امام خميني بر آن، مخالفت خود را در محافل عمومي ابراز نميکرد. در برخي موارد نيز داوري نزد امام خميني ميبرد. پس از انحراف واضح بنيصدر از ماهيت انقلاب اسلامي و قانون اساسي و پس از طرح عدم کفايت سياسي وي براي رياست جمهوري در مجلس شوراي اسلامي در 30 خرداد 1360، آيتالله خامنهاي در موافقت با طرح نطق مشروح و مؤثري را ايراد کرد[195] .
آيتالله خامنهاي از 1358 تا اول تير 1360 در موارد گوناگون عليه جناح ليبرال و مليگرا موضع مخالف گرفت. وي با حفظ دفتر مستشاري نظامي امريکا در ايران و تغيير نام آن از سوي دولت موقت مخالفت کرد[196] . در مورد انتخاب وزيران، معاونان وزراء و مسئلهي پاکسازي در ادارات و سازمانهاي دولتي نيز با انتخاب افرادي که در خط انقلاب نبودند و طرفدار خط سازش با امريکا و يا رابطه داشتن با کشورهاي مرتجع عرب و مواردي از اين دست بودند، مخالفت ميکرد[197] .
3.2.3. ترور نافرجام توسط منافقين
آيتالله خامنهاي در 6 تير 1360 و در حال سخنراني پس از نماز ظهر در مسجد ابوذر، واقع در يکي از مناطق جنوب تهران، در اثر انفجار بمبي که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود به شدت زخمي شد[198] . امام خميني، در پيامي خطاب به ايشان توطئهي سوءقصد به جان وي را محکوم کرد و از ايشان تجليل نمود[199] . بر اثر اين سوء قصد، ايشان از ناحيهي سينه، کتف و دست راست آسيب جدي ديد. گزارشهاي غيررسمي مسبب اين حادثه را سازمان مجاهدين خلق ايران دانستهاند[200] . آيتالله خامنهاي اولين فردي بود که در حوادث و جريانات پس از عزل بنيصدر از فرماندهي کل قوا و رياست جمهوري ترور شد. در 18 مرداد 1360 از بيمارستان مرخص شد و مجدداً به صحنهي اجتماع و سياست بازگشت و از 26 مرداد 1360 در جلسات مجلس شوراي اسلامي حاضر شد[201] .
3.3. دوران رياست جمهوري
دور اول - انتخاب به عنوان رياست جمهوري با 95 درصد آرا
پس از شهادت محمدعلي رجايي ـ دومين رئيس جمهور اسلامي ايران ـ شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي و نيز جامعه مدرسين حوزه علميه قم به اتفاق آرا و عليرغم مخالفت ايشان، وي را به عنوان نامزد رياست جمهوري انتخاب کردند و امام خميني که سابقاً با تصدي روحانيون براي رياست جمهوري موافق نبودند با نامزدي ايشان موافقت کردند[202] .
پس از نامزدي و اعلام صلاحيت توسط شوراي نگهبان، گروهها و شخصيتهاي مختلف از رياست جمهوري ايشان حمايت کردند. از مهمترين حاميان آيتالله خامنهاي ائتلاف گروههاي خط امام بود[203] . انتخابات در 10 مهر 1360 برگزار شد و آيتالله خامنهاي با کسب اکثريت مطلق آراء (95 مميز 11 درصد) به عنوان رئيسجمهور انتخاب شد[204] . در 17 مهر 1360 امام خميني حکم رياست جمهوري ايشان را تنفيذ کرد[205] و در 21 مهر به عنوان سومين رئيسجمهور اسلامي ايران در مجلس شوراي اسلامي سوگند ياد کرد[206] .
در 27 مهر 1360 علياکبر ولايتي را که عضو شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي و از نيروهاي خط امام بود، به عنوان نخستوزير به مجلس شوراي اسلامي معرفي کرد[207] ، ولي وي در رأيگيري روز 30 مهر 1360 نتوانست آراي اکثريت نمايندگان را کسب نمايد[208] . در 4 آبان 1360 ميرحسين موسوي را که عضو شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي، سردبير روزنامهي جمهوري اسلامي و وزير امور خارجهي دولتهاي رجايي، باهنر و مهدوي کني[209] بود به عنوان نخستوزير به مجلس معرفي کرد[210] . او توانست در 6 آبان 1360 آراء موافق اکثريت نمايندگان مجلس را کسب کند[211] .
آيتالله خامنهاي رياست جمهوري خود را در حالي آغاز کرد که نهاد رياست جمهوري از ساختار مناسبي برخوردار نبود. گروههاي مشاور و کارگروهها براي کمک به رئيسجمهور در انجام وظايف قانوني نيز هنوز تشکيل نشده بود و اين امر مشکلات فراواني را براي عملکرد رئيسجمهور پديد ميآورد. به تدريج، دفتر رياست جمهوري با چندين مشاور و کارگروه شکل گرفت[212] . آيتالله خامنهاي در ابتدا بخشي از تلاشهاي خود را معطوف ساختارسازي براي دفتر رئيس جمهور و نهاد رياست جمهوري کرد. بعدها در پي ابهام در شرح وظايف رئيس جمهور که کاستي آن بهويژه در تعامل با نخستوزير در طول دوره اول آشکار شده بود، قانون اختيارات رئيس جمهور تهيه و تدوين شد و در تاريخ 16 ارديبهشت 1365 به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد[213] .
سرفصل برنامههاي آيتالله خامنهاي در دورهي چهارسالهي اول رياست جمهوري عبارت از: اهتمام به امور مربوط به جنگ تحميلي، نيل به سياستهاي اقتصادي به سوي حمايت از مستضعفان و دورافتادگان از مرکز، طاغوتزدايي از همهي شئون زندگي اداري، اجتماعي و سياسي مردم ايران، کشف و به کارگيري استعدادهاي انساني در همهي عرصهها از تکنيک تا هنر، تأمين امنيت اجتماعي، اداري و قضايي براي ارائهي خدمت مؤثر به مردم، تأمين امنيت و آزادي همهي افراد وفادار به نظام جمهوري اسلامي با هر انديشه و تفکر[214] . در دورهي چهارسالهي دوم نيز ضمن ادامهي برنامههاي دورهي اول که در رأس آنها جنگ تحميلي قرار داشت، تدوين لايحهي اختيارات رياست جمهوري، کاهش تصديگري دولت و واگذاري امور به مردم، به کار گماردن مسئولين لايق، انقلابي و کارآمد در دولت، رفع فقر مزمن و طولانيمدت حاکم بر جامعه و زندگي مردم، واگذاري زمينهاي کشاورزي به مردم، واگذاري صنايع دولتي به بخش تعاوني، سهيمشدن کارگران در کارخانهها، گسترش و توسعهي صادرات غيرنفتي و کاهش اتکاي کشور به درآمد نفت، مشارکت مردم در امور اقتصادي و فرهنگي کشور با نظارت دولت، سوق دادن سياست فرهنگي کشور به سوي استقلال فرهنگي از اهم برنامههاي آيتالله خامنهاي بود[215] .
در عرصهي سياست و روابط خارجي برنامهي ايشان شامل اتخاذ سياست مستقل و متوازن در قبال هر يک از کشورهاي جهان و تصميمگيري برمبناي مصالح نظام و کشور همراه با قاطعيت و صراحت، عدم وابستگي به شرق و غرب[216] ، اهميت دادن به وحدت ميان مسلمانان جهان، اهتمام جدي در بازپس گرفتن حقوق مسلمانان جهان از قدرتهاي جهاني و مبارزهي مستمر با هرگونه اقدام و حرکتي در جهت سلطهي ابرقدرتها در منطقه، اهتمام جدي به مسئلهي قدس و ديگر سرزمينهاي غصبشدهي فلسطين و آمادگي براي مبارزهي همهجانبه با دشمن صهيونيست، بازگشت به فرهنگ غني و اصيل اسلامي در عرصهي بينالمللي به عنوان سد راه دشمنان و غارتگران، افزايش فعاليت و حضور مؤثر در صحنههاي بينالمللي بود[217] .
دورهي دوم رياست جمهوري
باتوجه به تجربه مشکلات و اختلافنظرها با نخستوزير و برخي اعضاي هيئت دولت در چهار ساله اول رياست جمهوري مايل نبود براي دومين بار در انتخابات رياست جمهوري شرکت کند اما پس از آنکه امام خميني آن را تکليف شرعي ايشان دانستند، تصميم گرفت که در انتخابات چهارمين دوره رياست جمهوري نامزد شود و از امام خواست که در انتخاب نخستوزير مختار باشد و امام هم پذيرفت[218] .
پس از انتخاب مجدد به عنوان رئيسجمهور، و در آستانهي انتخاب نخستوزير آنگاه که معلوم شد آيتالله خامنهاي به سبب عدم رضايت از وضعيت اداره کشور توسط نخستوزير درصدد معرفي فرد ديگري براي نخستوزيري است برخي نظاميها نزد امام ابراز کردند که پيشرفت در جبهههاي جنگ منوط به نخستوزيري دوباره مهندس موسوي است. امام خميني به جهت مصلحت جنگ اين نظر را پذيرفتند و به آيتالله خامنهاي حکم کردند که مهندس موسوي را به عنوان نخستوزير معرفي کند. آيتالله خامنهاي در اطاعت از حکم امام و عليرغم نظر مخالف خود، وي را به مجلس معرفي کرد[219] . در دورهي دوم رياست جمهوري آيتالله خامنهاي اختلافات رئيس جمهور و نخستوزير ادامه يافت و در مواردي مانند معرفي اعضاي کابينه، تشديد هم شد.
1.3.3. فعاليتهاي سياسي و فرهنگي در دوران رياست جمهوري
ترميم تشکيلات انقلاب فرهنگي
در 8 شهريور 1362 آيتالله خامنهاي، اولين ترميم عمده در ستاد انقلاب فرهنگي را براساس حکم امام خميني عهدهدار شد. امام اين حکم را در پاسخ به استعلام ايشان به مناسبت بازگشايي دانشگاهها صادر کرد[220] . همچنين، دومين ترميم در ستاد انقلاب فرهنگي را بر اساس پيام امام خميني در 19 آذر 1363، صورت داد[221] . در اين ترميم، ستاد انقلاب فرهنگي به شوراي عالي انقلاب فرهنگي تغيير نام داد و رئيسجمهور رئيس اين شورا شد[222] . آيتالله خامنهاي اين سمت را تا پايان دومين دورهي رياست جمهوري خود در تير 1368 عهدهدار بود و در اين سالها در تدوين سياستهاي مهم فرهنگي کشور نقش مؤثري ايفا نمود[223] .
فعال کردن دستگاه سياست خارجي
در دوران هشت سالهي رياست جمهوري آيتالله خامنهاي دستگاه سياست خارجي و ديپلماسي ايران فعالتر شد. يکي از شاخصهاي توسعهي سياست و روابط خارجي، سفرهاي رئيسجمهور به کشورهاي مختلف براي توسعه روابط بود که در دورهي اول رياست جمهوري شروع شد و در دورهي دوم توسعه يافت[224] . ايشان در دورهي اول رياست جمهوري از 15 تا 20 شهريور 1363 به کشورهاي سوريه، ليبي و الجزاير و در دورهي دوم از 23 دي تا 3 بهمن 1364 به کشورهاي آسيايي و آفريقايي پاکستان، تانزانيا، زيمبابوه، آنگولا و موزامبيک سفر نمود. از 11 تا 15 شهريور 1365 براي شرکت در هشتمين اجلاس سران کشورهاي غيرمتعهد در هراره مجدداً به زيمبابوه سفر کرد. در اين سفر در اجلاس سران سخنراني کرد و با برخي از سران کشورهاي غيرمتعهد ديدار و گفتوگو نمود[225] . از 2 تا 6 اسفند 1367 به کشورهاي يوگسلاوي و روماني[226] و از 19 تا 26 ارديبهشت 1368 به کشورهاي چين و کره شمالي سفر کرد[227] .
آيتالله خامنهاي در 31 شهريور 1366 در چهل و دومين اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد شرکت کرد و در سخنراني خود ديدگاهها و مواضع اصولي جمهوري اسلامي ايران را براي سران دولتهاي جهان تشريح نمود. اين اولين حضور رئيس جمهور اسلامي ايران در مجمع عمومي سازمان ملل متحد بود[228] . نکتهي حائز اهميت در سفر به سازمان ملل، استقبال عظيم ايرانيان و مسلمانان مقيم نيويورک و اصحاب مطبوعات بينالمللي از ايشان و فعاليتهاي ايشان براي تبيين شرايط انقلاب اسلامي، جنگ تحميلي و سياستهاي استکبار جهاني در قبال ايران بود. امامت نماز جمعهي مسلمانان نيويورک و سخنراني در خطبههاي آن نيز از نکات جالب و با اهميت اين سفر بود.
از اقدامات ديگر آيتالله خامنهاي در زمينهي سياست خارجي ميتوان به برقراري ارتباط منسجم با گروههاي سياسي شيعي در افغانستان، عراق و لبنان و ايجاد تفاهم بين آنها و تشکيل مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق اشاره کرد. به طوري که اختلاف بين آنها را به وحدت و اتحاد بر ضد دشمن مشترکشان تبديل کرد. تشکيل حزب وحدت اسلامي از احزاب هشتگانه افغانستان که به رقابت زيانبار آنها پايان داد و نيز تشکيل مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق از مصداقهاي مهم اين رويکرد است. در اين دوره، به دامنهي حمايت ايران از مبارزان اسلامي در لبنان، فلسطين، عراق و افغانستان افزوده شد و پشتيباني ايران به احزاب و گروههاي اسلامي در آن کشورها جايگاه منطقهاي و بينالمللي قابل ملاحظهاي بخشيد.
بازديدها، ديدار و سفرهاي استاني
ديدار با اقشار مختلف مردم، بازديد از مؤسسات و سازمانهاي گوناگون، شرکت در مراسم افتتاح طرحها، شرکت در همايشها و سفرهاي استاني از ديگر برنامهها و اقدامات آيتالله خامنهاي در دوره رياست جمهوري بود. حفظ ارتباط با مردم به ويژه خانوادههاي شهدا از راهبردهاي اساسي آيتالله خامنهاي در دوره رياست جمهوري بود. بر اين پايه ملاقاتهاي مردمي ـ در مناسبتهاي مختلف ـ در ديدارهاي با خانوادههاي شهدا، خصوصاً سرزدن به منازل آنان به عنوان يکي از برنامههاي ثابت ايشان و ابتکار قابل توجه در نوع رابطه زمامداران و مردم محسوب ميشود. همچنين، سفرهاي آيتالله خامنهاي به استانها و مناطق مختلف کشور، با هدف ملاقات با اقشار مختلف مردم، بهويژه قشر محروم و آشنايي با مسائل و مشکلات آنها از نزديک، رفع اختلافات مقامات محلي، پيگيري مسائل مربوط به جنگ و همکاري سپاه و ارتش، ديدار با علما و بزرگان شهرها و روستاها، بررسي مسائل و مشکلات اقتصادي و مانند آن از جمله ابتکارات، فعاليتهاي مستمر و مؤثر ايشان بود.
نامه امام خميني به آيتالله خامنهاي
در 16 دي 1366، امام خميني در نامهاي به آيتالله خامنهاي و ناظر به بيانات ايشان در خطبههاي نماز جمعهي تهران در موضوع حدود اختيارات حکومت اسلامي و ولايت فقيه، حکومت اسلامي را از احکام اوليهي اسلام و مقدم بر تمام احکام فرعيه دانسته و ولايت فقيه را مطلقه عنوان نمود. آيتالله خامنهاي در پاسخ به نامهي امام، متابعت نظري و عملي خود را از ديدگاه امام اعلام نمود. همچنين در جلسهاي حضوري، مقصود خود از بيانات در خطبههاي نماز جمعه را با امام خميني مطرح کردند. امام خميني نيز بلافاصله در همان روز به اين نامه پاسخ داده و ضمن تقدير از آيتالله خامنهاي، در بخشي از آن نوشتند: «اينجانب از سالهاي قبل از انقلاب با جنابعالي ارتباط نزديک داشتهام و همان ارتباط بحمدالله تعالي تاکنون باقي است، جنابعالي را يکي از بازوهاي تواناي جمهوري اسلامي ميدانم و شما را چون برادري که آشنا به مسائل فقهي و متعهد به آن هستيد و از مباني فقهي مربوط به ولايت مطلقه فقيه جداً جانبداري ميکنيد، ميدانم و در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مباني اسلامي از جمله افراد نادري هستيد که چون خورشيد، روشني ميدهيد» [229] .
اولين رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام
در پي اختلافات مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان در تصويب لوايح مختلف، امام خميني در پاسخ به نامهي سران کشور (از جمله آيتالله خامنهاي)، در 17 بهمن 1366 با تشکيل مجمع تشخيص مصلحت موافقت کردند[230] . بر اين اساس، آيتالله خامنهاي اولين رئيس مجمع تشخيص قرار گرفتند[231] . ايشان اين سمت را تا پايان دوره رياست جمهوري عهدهدار بود[232] .
برچسب : نگاهی گذرا به نظریه,نگاهي گذرا به نظريه ولايت فقيه,نگاهی گذرا به ازبکستان,نگاهی گذرا به,نگاهی گذرا به بسیج و بسیجی,نگاهی گذرا به تخت سلیمان,نگاهی گذرا به تاریخ ایران,نگاهی گذرا به شهرستان اهر,نگاهی گذرا به هلیکوپترهای آینده,نگاهی گذرا به گناهان کبیره, نویسنده : 7rezaebrahimi7 بازدید : 77