لامبورگيني 2016جديداوراکان طوفان نارنجي رنگ
علي رغم قدرت کمتر اما همچنان شتاب موتور بي همتا باقي مانده است. با اينکه ارزان تر است، اما باز چون نگيني در خيابان ها است، چنان درخشنده است که به راننده حس پادشاه بودن را مي دهد.
اين خودرو همچنان در ليست گران ترين ها است، اما چه کسي اهميت مي دهد؟ شما تمام توجهات را به خود جلب مي کنيد، هيچ کجا پنهان نمي شويد، حتي ممکن است جوان ترها اطلاعات بيشتري از خودرو نسبت به راننده آن داشته باشند.
55.930 دلار، قيمت تمام شده اين طوفان نارنجي رنگ Lamborghini Huracan LP 580-20 است. رقم گيج-کننده اي اضافه بر قيمت خريد است، اما بگذاريد اين رقم را فراموش کنيم و روي قيمت پايه تمرکز کنيم.
شما مي توانيد در نمايشگاه لامبورگيني چرخي بزنيد و جيب خود را از کليدهاي Huracan LP580-2، با قيمت پايه 378.900 دلار بعلاوه ماليات معمول ماشين هاي لوکس، پر کنيد. اين ماشين مقرون به صرفه ترين مدل لامبورگيني است که در حال حاضر در بازار استراليا است. به زبان ديگر، ارزان ترين لامبورگيني جديد که در استراليا وجود دارد.
قطعا قيمت، بهترين ويژگي Huracan نيست. بهترين نکته در مورد Huracan ديفرانسيل عقب (RWD) اين است که طرفداران لامبورگيني، معتادان ماشين، رهگذران و عموم مردم ذره اي به قيمت آن فکر نمي کنند. براي آنها Huracan همچنان نمايشگاهي ديوانه کننده از هنر ايتاليايي در حال حرکت است، سوپر اسپرتي که تنها لامبورگيني مي تواند طراحي و اجرا کند، که دليل قطعي خريد لامبورگيني توسط بيشتر مردم طبقه اول است.
اگر شما هم RWD Huracan را مي خواهيد، همانگونه که در بالا اشاره کرديم قيمت پايه آن 378.900 دلار بعلاوه ماليات ماشين هاي لوکس است. بعلاوه، گزينه هايي که اشک شما را مي آورد را هم اضافه کنيد:رنگ نارنجي معروف لامبورگيني (Arancio Borealis) (6500 دلار)، سرپوش شفاف موتور با موتور سرخ رنگ کربن (10.100 دلار)، پکيج مخصوص (2600 دلار)
کاليپر مشکي رنگ (1800 دلار)، سيستم ليفتينگ (5090 دلار)، سيستم فرمان ديناميک لامبورگيني (3500 دلار)، کروز کنترل (1400 دلار)، جهت يابي ماهواره اي (4680 دلار)، صندلي هاي الکتريکي و گرمايي (4060 دلار)، حسگرهاي جلو و عقب و دوربين ديد عقب (5700 دلار)، بسته اختصاصي اين مدل (1400 دلار)، پوشش چرم در سقف و ستون A (2000 دلار)، کفي ماشين از جنس چرم و با دوبار دوخت (1000 دلار).
از تمام آن ليست گران و بلند، ما فقط رنگ نارنجي منحصربه فرد (Arancia Borealis) را پيشنهاد مي کنيم. به قول دوست مشاور ماشينم Paul Maric، "اگر رنگ لامبورگيني شما هزينه اي برايتان نداشته باشد، شما کار درست را انجام نداده ايد." اين جمله دقيقا وقتي بيان شد که ما Huracan سفيدي را در خيابان ملبورن ديديم. رنگ سفيد و مشکي، حتي اگر مات باشد، در دنياي لامبورگيني جايي ندارد. زرد، نارنجي، سبز، خواهش مي کنم هر رنگي به جز رنگ هاي بازاري کسل-کننده.
درب شيشه اي موتور بسيار جذاب است، اما تغييري در عملکرد خياباني آن ايجاد نمي کند، اما ممکن است که 10 هزار دلار براي شما صرفه جويي کند، احتمالا شما به جهت ياب ماهواره اي نياز ندارد، چون راننده هاي لامبورگيني هميشه مي دانند به کجا مي خواهند بروند، سيستم فرمان ديناميک عالي است اما احتمالا شما در روزهاي معمولي به آن نيازي نداريد، اما حسگرهاي پارک و دوربين ديد عقب براي اين ماشين نيازي اساسي است. البته بهتر است که در اينجا اشاره کنيم که مشتريان اين ليست بودجه بسيار زيادي دارند و احتمالا انتخاب هاي اين ليست موضوع مهمي برايشان نيست.
ما مي دانيم که قابليت هاي Huracan در مسير چگونه است. من يکي از مدل هاي دو ديفرانسيل آن را در سپانگ مالزي امتحان کردم و به صورت ويران کننده اي سريع، کاملا نرم در سرعت بالا و احتمالا باشکوه ترين لامبورگيني بود- حداقل در رانندگي- که روشنايي روز به خود ديده بود.
مسير دوشنبه تا جمعه شما قطعا مسير مسابقه نيست، حداقل در استراليا، مسيرهاي مسابقه ارزان و در دسترس نيستند، به همين دليل مالکان لامبورگيني، مثل بقيه اصولا در ترافيک مي مانند. آنها فقط تمام توجه ها را به خود جلب مي کنند.
وقتي شما تمام موارد فوق را اضافه مي کنيد، Huracan دقيقا چيزي مي شود که شما بايد بخريد. چه کسي به سرعت بيشتر، نيروي بيشتر، دامنه زماني بهتر و يا 0 تا 100 کمتر در استراليا که بيشتر جاده هاي آن محدوديت سرعت 110 کيلومتر دارند، اهميت مي دهد؟ من هر روز زمان زيادي را در مسيرهاي مختلف هستم و رانندگان زيادي را با برند لامبورگيني و فراري نمي بينم. حقيقت اين است که بيشتر آنها در اطراف شهر پرسه مي زنند.
براي همين است که ما اصولا از بررسي سوپر اسپرت ها اجتناب مي کنيم و به سادگي فقط با Huracan زندگي مي کنيم، کاري که بيشتر مالکان آن انجام مي دهند. اين يعني تمام چيزهاي جهان وارد بازي مي شوند. چگونه در جاده هاي خراب کنترل مي شود؟
ديد آن چطور است؟ چطور نيروي خود را به دست مي آورد؟ آيا سيستم سرگرم کننده آن کار مي کند؟ آيا به راحتي آن را پارک مي کنيد؟ آيا به راحتي سرعت گيرها را رد مي کند؟ و آيا هنوز هم مردم به آن خيره مي شوند، چيزي که بيشتر خريداران مثل يک راز آرزوي آن را دارند؟
بهتر است اول به سوال آخر جواب دهيم. شما خود بهتر مي دانيد که هنوز هم مردم به آن خيره مي شوند. در چند روز گذشته من زمان بسياري را پشت فرمان گذراندم و به اين فکر کردم چرا لامبورگيني استراليا دوربين جاسوسي را در ليست مذکور قرار نمي دهد، دوربيني که نگاه هاي گوشه چشم، راه افتادن آب دهان و يا عکس انداختن با دوربين تلفن همراه را ثبت کند. R8 منتظر کساني است که دنبال رقيبي براي لامبورگيني در نمايندگي هاي آئودي (Audi) هستند.
نگاهي سريع به برگه مشخصات نشان مي دهد با وجود اينکه اين Huracan از مدل دو ديفرانسيل آن ارزان تر است، ولي در عمل فرق چنداني با آن ندارد. موتور 5.2 ليتري و 10 سيلندر آن درست پشت شانه هاي شما نعره مي کشد و قدرتي معادل 426 کيلو وات و 540 نيوتن متر را به خارج مي کوبد، و اين قدرت را در جعبه دنده هفت سرعته دو کلاچه خود توزيع مي-کند.
دور موتور آن 8500 دور در دقيقه قدرت توليد مي کند و به همه يادآوري مي کند که چرا واقعا ما قبل از سوپراسپرت هاي توربوشارژ عاشق دنيا بوديم. در اينHuracan برخلاف LP610-4، پيچيدگي دو ديفرانسيل وجود ندارد، در عوض ديفرانسيل عقب است که اين گزينه براي افراد سنتي گذاشته شده است. حداکثر سرعت آن 320 کيلومتر در ساعت است و شتاب 0-100 آن 3.4 ثانيه مي باشد.
با توجه به اين اعداد و ارقام، Huracan ديفرانسيل عقب در مقايسه با مدل دو ديفرانسيل، 5 کيلومتر بر ساعت حداکثر سرعت آن کمتر است، شتاب 0-100 آن 5/1 ثانيه کندتر است و وزن آن 32 کيلوگرم کمتر است. سوال من در انتها اين است، چه کسي اهميت مي دهد؟! و جواب آن قطعا اين است، هيچ کس. بر فرض که چند دقيقه تفاوت محدوديت سرعت بين مدل هاي ديفرانسيل عقب و دو ديفرانسيل باشد، وقتي شما در جاده هاي خيس رانندگي مي کنيد، اين تفاوت در خيابان فرقي ايجاد نمي کند.
استفاده از دو حالت تزريق سوخت، مصرف سوخت را به 11.9 ليتر در هر 100 کيلومتر مي رساند و ما اين مسئله را در مسافت 400 کيلومتري امتحان کرديم و کمتر از 15 ليتر در هر 100 کيلومتر مصرف داشتيم. اگر بخواهيم خيلي دقيق باشيم، دقيقا 14.8 ليتر در هر 100 کيلومتر، مصرفي کمتر از کمودور هشت سيلندر (Commodore).
بهره گيري از سيستم استارت استاپ هم نقش موثري در مصرف سوخت اين لامبورگيني دارد.
درست است که Huracan ارتفاع کمي دارد، اما اين ورود و خروج به آن را غيرممکن نمي کند، که براي استفاده روزانه مناسب است. ما براي داخل، نارنجي تميز و چشم نواز با احاطه هنر دست دوز را انتخاب مي کنيم. اين رنگ قطعا بسيار جذاب است، اما به مرور زمان ممکن است شما را خسته کند. با خارجي که به اندازه کافي فرياد مي کشد، داخلي با زمينه سياه حتما ما را بيشتر جذب مي کند. صندلي هاي آن راحت هستند و تنظيمات همه جانبه دارند و ديد هم عالي است. حتي ديد عقب هم خوب است و مانند مدل هاي قبلي لامبورگيني نيست.
پدال ها کاملا در جاي مناسبي قرار دارند، با فضاي کافي که مي توانيد هر کفشي که مي خواهيد بپوشيد، بدون اينکه تظاهر کنيد راننده فرمول يک هستيد و کفش هاي مسخره مسابقات سرعت را به پا کنيد. بله، ميدانم، اگر آنها را دوست داريد، مي-توانيد بپوشيد، اما شما سباستين وتل (Sebastian Vettel) نيستيد. حقيقت اين است که شما به راحتي مي توانيد پاي خود را در فضاي زير فرمان حرکت دهيد، گزينه ديگري که کساني که ماشين هاي ايتاليايي را مي شناسند، از آن قدرداني مي-کنند.
وقتي گوشي خود را به سيستم ماشين وصل مي کنيد، مشکلي نخواهيد داشت، آسان و سريع اين کار انجام مي شود- به لطف تکنولوژي آئودي (Audi)- و بعد از اتصال، هيچ گاه قطع نمي شود. تماس گيرنده هم صداي شما را به وضوح مي شنود و استفاده از منوي سيستم بسيار آسان است. قسمتي هم که از جهت يابي ماهواره اي استفاده مي کنيد، بسيار راحت و قابل فهم است. نوآوري ديگري از آئودي (Audi) که در کابين خلبان Huracan از آن استفاده شده است.
کليدهاي زيادي در اتاق وجود دارد که نمي توان به راحتي کاربرد برخي از آنها را تشخيص داد. آموزش هاي شخصي، قسمتي از توضيحات سوپراسپرت هاي در زمان خريد است که بيشتر خريداران به آن توجهي نمي کنند. چند مرتبه اول که از آن استفاده مي کنيد، ممکن است چراغ مه شکن را اشتباهي به جاي چراغ جلو روشن کنيد، اما نگران نباشيد، بزودي مي دانيد هر چيز در کجا قرار دارد. Huracan ما جاليواني ندارد، و ما اصلا اهميتي نمي دهيم. من ترجيح مي دهم Huracan را جايي پارک کنم و درحالي که با تحسين به بدنه ماشينم نگاه مي کنم قهوه ام را بنوشم.
امکان ندارد شما Huracan را پارک کنيد و مردم با گروه سني مختلف به آن خيره نشوند. اين حقيقت هميشه ماندگار است که لامبورگيني توجه عامه مردم را از هر ماشين سوپر اسپرت ديگري بيشتر جلب مي کند. اين چيزي است که شما نمي توانيد اندازه گيري کنيد و يا علمي مقايسه کنيد، اما اين برتري وجود دارد. شما همه جا با تلفن هاي همراه طرفداران لامبورگيني که مي خواهند از آن عکس بگيرند رو به رو هستيد.
در صحنه تاتر، لامبورگيني هميشه نقش شرور داستان را از سال 1960 برعهده داشته است و اين نقش هيچ وقت کم نشده است، Huracan مثل برادر بزرگش اونتادور (Aventador) ظاهر يک جنگنجو را دارد. براي همين است که من تذکر دادم رنگ هاي کسل کننده حق مطلب را بيان نمي کند.
ضامن هواپيماي سبک خود را رها کنيد، دکمه استارت را فشار دهيد و موتور 10 سيلندر را منفجر کنيد. شما فقط دکمه استارت را فشار مي دهيد و صحنه اصلي تاتر را رهگذران مي بينند. صداي بيدار شدن موتور از خواب سنگين اش محسورکننده است، تمام چيزي که يک صداي خشن بايد توليد کند.
اين صدا ادامه دارد تا دور موتور ماشين به اندازه بالا برود و موتور گرم شود، و از آنجا به بعد، حتي ماشين بغلي را هم اذيت نمي کند. اين مهم ترين نکته عملکرد دوگانه Huracan است. علي رغم عملکرد عالي، به اندازه کافي ساکت است تا براي خروج از منزل مجبور نباشيد کل محله را بيدار کنيد.
با قراردادن جعبه دنده در حالت اتومات، شما به راحتي پدال را فشار خواهيد داد و حرکت مي کنيد. صداگير الکترونيکي آن، ويژگي هوشمندانه آن است که باعث مي شود که خروج از پارکينگ هاي بزرگ و عبور از سرعت گيرها را آسان کند.
من به بسياري از مردم Huracan را پيشنهاد مي کنم، رانندگي با آن به راحتي رانندگي با کرولا (Corolla) است. سوپر اسپرت ها مانند جانوران وحشي بودند، که براي آدم هاي ترسو و براي رفت و آمد هر روزه شهري مناسب نبودند. اما امروزه اين گونه نيست.
شما مي توانيد يک تازه کار به تمام عيار را پشت فرمان بنشانيد، به او دکمه استارت و چگونه راه انداختن ماشين و برعکس آن را ياد بدهيد و خيالتان راحت باشد که نمي تواند به ماشين گران قيمت شما آسيبي برساند.
من عاشق نگاه کردن به Huracan هستم وقتي که در شهر به راحتي در حالت اتوماتيک حرکت مي کند. رانندگي هم بسيار راحت است، قطعا راحت تر از حالتي که شما از يک ماشين تمام کربن انتظار داريد. شما هيچ صدايي از شاسي ماشين نمي-شنويد و سوپاپ ها سطح را راحت تر از آنچه فکر مي کنيد خيس مي کنند. اين مثل رانندگي با تاکسي نيست که هر زمان با صدايي شما را شگفت زده کند.
اگر سيستم فرمان را تغيير دهيد از حالت استرادا به اسپورت اي کورسا، يک جنگ افزار تمام عيار را رها کرده ايد. صداي اگزوز باورنکردني است، Huracan دنده ها را طولاني تر مي گيرد، دور موتور افزايش پيدا مي کند و با صدايي تهديدآميز غرش مي-کند. من از بيشتر مردم شنيده ام که ترجيح مي دهند با لامبورگيني در اين حالت در خيابان رفت و آمد کند. و اين به خاطر صداي محسورکننده موتور است.
حتي در حالت اتوماتيک، اگر شما در بزرگراه موقعيتي داشتيد که مي توانستيد از حد مجاز سرعت تجاوز کنيد، Huracan نواي مجلل خود را سر مي دهد. بيرون از مسير مسابقه، شما قطعا نمي توانيد از توانايي هاي Huracan خود استفاده کنيد.
فراري 488 (Ferrari 488) و پورش توربو (Porsche Turbo) مي توانند به عنوان رقيب در کنار Huracan قرار گيرند، اما واقعيت غيرقابل انکار اين است که هيچ کدام از اين ماشين ها نمي توانند با صداي خشن و حضور خيره کننده آن در خيابان رقابت کنند.
از Huracan مي توان به عنوان برادر کوچکتر Aventador نام برد، اما Huracan با وزنش مشت محکمي زد. علي رغم اين که "شما مي توانيد"، تلاش کنيد که سمت گاو وحشي سنگين وزن نرويد و اين نقطه درخشش Huracan است.
ماشين هاي انتخاب شده، گروهي هستند که ما هيچ گاه از آنها دست بر نمي داريم. هرگاه که شما پشت فرمان مي نشينيد، لبخند کودکانه اي صورت شما را فرا مي گيرد و اگر به اندازه کافي پول داشته باشيد، حتي لحظه اي در خريد آنها شک نمي-کنيد و هميشه عاشق آنها خواهيد بود. Huracan تحققي شورانگيز از طراحي و استعداد ايتاليايي است.
